کاش بیاید آنکه دلم را برده است
یا دلم را پس دهدیا دلش را جا نهد
کاش....
بـــــ*اران

سفری خواهم داشت
ازامواج خروشان موهایت تا شب ستاره باران چشمانت
از آتش گرم لبانت تا خنکای دلانگیز آغوشت
من پاییزی و سردم
این تویی که مرا زنده نگه میداری
عشق من
بـــــــــــــ*اران

اشکها فقط بر گونه ها نمی لغزند
آنها مرهمی میشوند بر زخمها
اما گاهی قطره قطره برزخمها نفوذ می کنند
آتشی میشوند بر دل وزخمها را تازه می کنند
ب*اران

گاهی درپیچ وخم های روزگار
به خودم استراحت میدهم
روی تخته سنگی مینشینم
عکس چشمانت را جلوی چشمانم بازمیکنم
برایت عاشقانه میخوانم
نفسی تازه میکنم
وباز ادامه راه زندگی
بدون تو
اما همراه چشمانت
بــــــــــ*اران

هرشب می بافم تمام خاطرات خوش باتوبودن را
چون شال گردنی گرم و زیبا
درزمستانی بسیارسرد و سخت
گرم میشوم با یادت
میدانم خواهد آمد
روزی که دستانت را بجای شال حلقه کنی برگردنم
بـــــ*اران

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0