معجزه ای کن
بیا و با باران حضورت ، کویر چشمانم را سیراب کن

لحظه هایم را دونیــــــــــــــــم می کنــــــــــــم
نیمی از آن تــــــــــــــــــو
و نیم دیگر با خیــــــــــال تـــــــــــــو

من باشم و تــــــــــــــــــــــو
دوست دارم زیر باران نگاهت بی چتر بایستم تا ابد
تا خیس عاشقانه چشمانت شوم

لبهای من مگر می تواند جز عاشقانه ، کلامی بگوید؟
آنگاه که لبهای تو آن ها را بوسیده باشد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0